روسیاهی برای ذغال!
ماجرای کاترین شکدم و واکنشها
1- فضای پیشآمده در چند روز اخیر در ماجرای شکدم نشان داد که بازیهای رسانهای تا چه اندازه میتواند فضای روانی افکار عمومی را بازیچه قرار دهد. هرچند با انتشار مصاحبه دیروز تا حدودی جو ایجادشده فروکش خواهد کرد، اما بازهم ممکن است فردا روزی اخبار دروغ جدیدی در فضای مجازی شایع شود و افکار عمومی را مشغول خود سازد.
2- حقیقت آن است که راه بازی نخوردن در جنگ روایتها، افزایش روزافزون بصیرت و آگاهی و توجه به اصول مبنایی چون عدم اعتماد به دشمن، فهم وجود مافیا در صحنه سیاست و ... است. در این میان یکی از مهمترین گزارههای بصیرت بخشی، تمسک جستن به آیه شریفه ششم سوره حجرات است که میفرماید: مسلمانان! اگر آدم منحرفی خبر مهمی برایتان بیاورد، قبل از هر کاری، دربارۀ درستیاش تحقیق کنید؛ مبادا از سرِ ندانمکاری به عدهای آسیب برسانید و درنتیجه از کردۀ خودتان پشیمان شوید!).
3- همین ماجرا بهخوبی اهمیت و ضرورت جهاد تبیین را بیش از گذشته آشکار میسازد. واقعیت آن است که دشمن پس از ناکام ماندن در عرصههای مختلف با همه توان به میدان جنگ ادراکی – شناختی وارد شده و با استفاده از ابزار رسانه و شگرد تحریف، تلاش دارد تا افکار عمومی جامعه ایرانی را بهطور گسترده مورد بمباران دروغ قرار دهد. ماجرای شکدم اولین آن نبود و آخرین نخواهد بود، لذا همه باید در میدان جهاد تبیین آماده باشند.
4- موضوع نفوذ موضوعی مهم در نظامهای سیاسی و عرصه حکمرانی است که باید برای مهار آن همواره تلاش نمود. نفوذیها تلاش میکنند تا با شگردهای مختلفی در محافل خاص مدنظرشان نفوذ کرده و اطلاعات مدنظر خود را به دست آورده و یا اقدامات خاص خود را اعمال نمایند. نفوذ، چپ و راست نمیشناسد و همه شخصیتها و مجموعههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در معرض نفوذند، لذا باید در برابر آن هوشیار بود.
سناریوی تخریب سپاه و سپاهیان به شکست انجامید، زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند؛ اما جنگ همچنان ادامه دارد و به فرموده حضرت روح الله(ره): «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم».
آغاز ماجرا
ماجرا از آنجا آغاز شد که یک اکانت جعلی در توییتر به نام «آتوسا شجاعی» از قول زنی به نام «کاترین پرز شکدم» اطلاعاتی را ارائه کرد بدون آنکه کسی از خود بپرسد این اکانت برای کیست و منبعش کجاست؟ و آیا اطلاعاتی که می دهد صحت دارد یا نه؟ او گفت کاترین شکدم یک جاسوس است و با بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی ارتباط جنسی داشته و از آنان اطلاعات زیادی دریافت کرده است. این خبر مثل بمب در کشور صدا کرد. به سرعت خانم شکدم که در ابتدا یک فلسطینی مسلمان خطاب میشد، با عنوان جاسوس اسرائیل شناخته شد.
او از دو نفر نام برد، اول «سردار یدالله جوانی» معاون سیاسی سپاه پاسداران و مدیر مسئول هفته نامه صب صادق و همچنین نادر طالب زاده پژوهشگر و مستندساز؛ این اکانت جعلی ادعا کرد که این دو نفر او را به افراد مختلف وصل می کردند و جوانی وقتی فهمیده که او جاسوس است فورا از کشور گریخته است.
آنچه که باعث تاسف است باور بسیاری از افرادی است که ادعا دارند فهمیده هستند و به روز هستند و از توانایی بالایی برای کارشان برخوردارند. از مسئولان سابق گرفته تا روزنامه نگاران، کاربران فضای مجازی، اپوزیسیون و... رسانه های زیادی هم در داخل و خارج کشور به این موضوع پرداختند و بدون ارزیابی اخبار آن را منتشر کردند بدون آنکه از عقوبت این رفتار غیرحرفه ای خود واهمه داشته باشند.
باز کردن پای سردار جوانی به اتهامات
سردار یدالله جوانی مدیر مسئول هفته نامه «صبح صادق» معاونت سیاسی سپاه، که یکی از فعال ترین پاسداران در بحث آگاه سازی و مبارزه با حمله روانی و رسانه ای دشمنان نظام است از دیرباز مورد نفرت دشمنان بود. پس دنبال فرصتی بودند که به جوانی ضربه وارد کنند. آنها ناشیانه و عجولانه رفتار کردند و تیرشان به سنگ خورد. در پی انتشار برخی مطالب در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی پیرامون ادعای «کاترین شکدم» نویسنده اسرائیلی در زمینه ارتباط با مدیر مسئول نشریه صبح صادق و ارتباط گیری او با رسانههای دیگر از طریق وی، «سردار یدالله جوانی» در پاسخ به سوالی در این باره گفت: «ادعای مطرح شده توسط برخی افراد در فضای مجازی مبنی بر ارتباط نویسنده اسرائیلی با اینجانب از طریق خبرنگار تهران تایمز و یا هر طریق دیگر و سپس معرفی وی به برخی سایت ها و رسانه ها کذب و دروغ محض است.» مدیر مسئول نشریه صبح صادق تصریح کرد: «با صراحت اعلام می کنم اساسا بنده نه ایشان را میشناسم و نه دیدهام، لذا مطالب منتشر شده در این خصوص را قویاً تکذیب میکنم.»
توضیح بخش انگلیسی سایت Khamenei.ir و تکذیب شایعات و ادعاهای یک نویسنده
بخش انگلیسی سایت Khamenei.ir اعلام کرد این نویسنده هیچگونه ارتباط مستقیم نداشته و صرفا چند مطلب در سالهای ۹۴ تا ۹۶ توسط فعالان رسانهای ارسال کرده است. پیرو گسترش برخی شایعات در خصوص ادعای ارتباط نویسندهای به نام shakdam با بخش انگلیسی پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، شایان ذکر است این رسانه ستوننویس ثابت یا غیرثابت ندارد و نویسنده مزبور هیچگونه ارتباط مستقیم با پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir نداشته است.
این نویسنده صرفا در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ از طریق برخی فعالان رسانهای علاقمند به انقلاب اسلامی، مطالب و یادداشتهایی را در موضوعات مرتبط با ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی ارسال کرده که برخی از آنها در این رسانه منتشر شده و پس از سال ۱۳۹۶ نیز هیچگونه ارتباطی با این رسانه نداشته است. اما باتوجه به تغییر مواضع و رویکردهای اخیر این نویسنده و عدم رعایت قواعد حرفهای، مطالب نویسنده مزبور از این رسانه حذف شده است.
رسانه ها گفتند: «نادر طلب زاده پژوهشگر و مجری برنامه ثریا است. وی کسی است که یک مصاحبه را میان آیت الله رئیسی و کاترین شکدم در زمانی که رئیسی کاندید ریاست جمهوری بود برگزار کرد. البته که در نهایت مشخص شد که کاترین شکدم جاسوس اسرائیل است و تمام این مدت، در نقش خود قرار داشت.»
واکنش نادر طالب زاده
کاترین شکدم را من به ایران دعوت نکردم، او از جای دیگری دعوت شده بود و موظف نیستم در این باره به جایی پاسخ دهم. کاترین شکدم میهمان کنفرانس فلسطین بود و جزو ششصد میهمانی بود که از آنجا دعوت شده بودند و با تایید سیستم دعوتی آنها و چک و بازرسی آنجا به ایران آمد و ما پیش از این او را نمیشناختیم؛ من تنها مسئولیت میهمانانی را بر عهده میگیرم که برای کنفرانسهایی دعوت میشوند که مسئولیت برگزاریشان به عهده من است مثل "افق نو"، چرا که لیست میهمانان ما مشخص است و درخواست ما برای ویزا از وزارت خارجه کاملا معلوم است؛ اما دعوت خانم شکدم از طریق هیچ کدام از این سیستمها نبود چرا که او در ایران حضور داشت و تنها درخواست یک مصاحبه داشت تا بتواند با آقای رئیسی که در آن زمان کاندیدای ریاست جمهوری بود، صحبتی داشته باشد.
خانم شکدم نامهای از شبکه روسی "آر تی" داشت که در آن درخواست کرده بود تا با رئیسی صحبت کند من نیز بر اساس وظیفه و از آنجایی که در تیم حمایت از رئیسی بودم با مشورتی که با دوستان انجام دادم، اجازه گفتوگو برای او گرفتم چرا که جمعبندی دوستان بر این بود که شبکه "آر تی" در بین شبکههای حاضر از همه منصفتر است، البته در این بین سوالاتی از جانب دوستان مطرح شد و او نیز به آنها پاسخ داد. باید این را نیز عنوان کنم که گفتوگوی او با رئیسی در زمان خودش یک گفتوگوی خوب بود چرا که بر مبنای این موضوع بود که چرا آقای رئیسی بهترین کاندیدای ریاست جمهوری در آن زمان است.
واکنش اهل رسانه
با انتشار این اخبار افرادی که مدعی تخصص در کار رسانه ای دارند فورا با ربط و بی ربط شروع کردند به شرح ماجرای فوق، برخی افراد واکنش تندی نشان دادند و برخی چون به سندیت مدعی اطمینان نداشتند سعی کردند واکنش میانه ای داشته باشند.
در این میان مسئولان سابقی هم بودند که عجولانه اقدام به اظهار نظر کردند و مانند همیشه نشان دادند هیچ تخصصی در کار رسانه ندارند و با ناآشنایی نسبت به فضای رسانه و فضای مجازی تهی بودن خود از تفکر و تعمق را نشان دادند.
ربط دادن شکدم به شهید فخری زاده
البته برخی افراد عجولانه آن را به شهید فخری زاده ربط دادند و گفتند که در لحظه ترور فخری زاده با شکدم همراه بوده است. در حالی که به دلیل برخی ملاحظات امنیتی زوایای لحظه ترور فخری زاده مخفی ماند، این افراد به خود اجازه دادند که تخیلات خود را در ماجرای ترور دخالت دهند و با چیدن برخی اظهار نظرها نتیجه گرفتند که فخری زاده همراه با این خانم بوده است. این فرد مدعی «مجتبی واحدی» است که سابقا سردبیر روزنامه «آفتاب یزد» بود و در جریان فتنه سال88 از کشور خارج شد. او ادعاهایی مطرح کرد و حدسهای خود را واقعیت نشان داد.
واحدی میگوید او همراه فخری زاده بوده است در صورتی که این خانم در کل 18روز در ایران بوده و همکاری بسیار محدود و دورادور با برخی رسانه های داخلی داشته است.
اگر کسی کمترین تخصص در کار رسانه ای داشته باشد نمی تواند اینطور سخن سرایی کند. زیرا باید مستندات خود را ارائه دهد و مخاطبان خود را به دلایل عقلی و سندی روبرو کند. زیرا با این شیوه که این افراد پیش گرفته اند می توان هرچیزی را به هر کسی منتسب کرد. مثلا هزاران اتهام را می توان با دلایل مثلا منطقی به همین آقای واحدی وارد کرد. از جاسوس بودن، فراری بودن، حتی نفوذی جمهوری اسلامی بودن، سوپاپ نظام بودن، عامل جمهوری اسلامی در خارج کشور بودن و هر چیز دیگر... پس ما به عنوان کسانی که شاهد این ادعاها هستیم نباید اجازه دهیم که باب اظهارات نسنجیده در فجازی باز شود.
واکنش های فعالان رسانه
اما آتوسا شجاعی کیست؟
اصلا مشخص نیست که او چه کسی است و به چه گروهی تعلق دارد و در کدام کشور فعالیت دارد. جالب آنکه به این موارد کسی اهمیتی نمی دهد اما با نگاهی به تاریخچه تغییرات نام و آی دی این کاربر تغییرات متعدد مشاهده می شود برانداز، ارمنی، فعال حقوق بشر وووو خود را معرفی کرده است، بالاخره هم مشخص نمی شود او چه کسی است؟؟
این فرد در رشته توییتی ادعا می کند در حال ترجمه مصاحبه شکدم با سایت اسرائیلی است.
وقتی به تصاویر پروفایل قدیمی این کاربر نگاه می کنیم نکات شگفت انگیزی را مشاهده می کنیم نام تصاویر، تاریخ قرار داشتن این تصویر بر پروفایل کاربر است.
خبرگزاری صدا و سیما از این انفعال در برخورد و پیگیری قانونی ادعاهای «آتوسا شجاعی» گلایه کرد و در گزارش وظیفه نهادهای قانونی و امنیتی را پیگیری این موارد دانست.
مصاحبه با بی بی سی
شکدم گفت: «تمام آنچه در این باره دیده ام همان مطالب آشکار روی اینترنت بود است.» وی همچنین درباره مطالبش که در سایت khamenei.ir منتشر شده در پاسخ به سوال مجری بی بی سی که آیا اصلا به دفتر رهبری رفت و آمد داشته اید؟ گفت: «خیر، چند مطلب را به صورت ایمیلی فرستادم و حتی پولی هم دریافت نکردهام.»
طبیعی است که خرافه پردازان این مصاحبه را دروغ بدانند یا در مورد استناد نیروهای انقلاب به آن اشکالاتی وارد کنند ولی صحبت هیچگاه روی مصاحبه این فرد نیست، آنجاست که عده ای حرفهایی را از یک اکانت جعلی شنیدند و آن را منتشر کردند و با خوشحالی فراوان در مورد آن نظر دادند و به هر نحوی توهین کردند. این حالت است که آنها را به بی ارزشترین افراد تبدیل می کند.
حرکت آتش به اختیاران در کنار بی تحرکی امنیتی ها
ظاهرا فعالان آتش به اختیار در فضای مجازی با کمترین اطلاعات و با بیشترین زحمت، بهتر می توانند مشت دشمنان دروغگوها را باز کنند. آنها با پیگیری اکانت ها و توییت های چند ساله به اطلاعات خوبی دست پیدا کردند.نقش رسانه های طرفدار احمدی نژاد!
«مهدی جهان تیغی»، مدیر مسئول جهان نیوز طی یادداشتی نوشت: طی روزهای گذشته نام زنی با عنوان، کاترین پرز شکدم به عنوان یک عنصر نفوذی در ایران توسط برخی رسانهها مطرح شده است. غیر از اینکه بدانیم او یک فعال رسانهای بوده که در تمام این سالها در رسانههای غربی منجمله بیبیسی، هافینگتن پست و گاردین، علیه اسرائیل و عربستان و دفاع از یمن، قلم زده و طبق یک محاسبه وسیاست رسانهای مرسوم، نوشتههای او در برخی رسانههای ایران نیز مورد استفاده قرار گرفته؛ بررسی فرآیند رسانهای معرفی او به عنوان یک عامل نفوذی در ایران قابل توجه است.یک:
اول بار، خود شکدم (نه منابع رسمی رسانهای و یا نهادها و افراد امنیتی اسرائیل) در یک وبلاگ مرتبط با یکی از رسانههای صهیونیستی کمتر از چهار ماه قبل نفوذی بودن خود را در ایران مطرح کرد. موضوعی که با توجه به مجموع کارنامه و شناخت و گمانه زنی که از شخصیت فردی و رسانهای شکدم به عنوان فردی دارای تناقض، نامتعادل و یا حتی تغییر یافته و مشتاق به شهرت و کسب در آمد بیشتر در داخل و خارج از ایران وجود داشت، با بی اعتنایی محسوسی به ادعاهای او همراه شد. یکی از دلایل عمده دیگر بیاعتنایی به ادعاهای او، متناقض بودن عملکرد، رفتار و حتی نحوه معرفی شکدم با مولفههای ساده یک نفوذ واقعی بود و از سوی دیگر منابع صهیونیستی که شتاب و ذوقزدگی خاصی در نشان دادن قدرت اطلاعاتی اسرائیل و معرفی موساد به عنوان مسئول هر حادثه حتی تایید نشده ضدامنیتی در ایران دارند، درباره ادعاهای شکدم، پا پیش نگذاشتند و حتی به صورت غیرمستقیم و یا تلویحی نیز حاضر نشدند، ادعاهای او را تایید کنند.
دو:
پس از سه ماه از بیاعتنایی به ادعاهای کاترین شکدم که اینک خود را یک یهودی معرفی میکند، فرآیند معرفی او به عنوان یک نفوذی در ایران وارد یک مرحله جدید میشود که البته از این پس عیار ادعای جاسوس بودنش، دقیقتر در بوته قضاوت قرار میگیرد. پروژه شکست خورده معرفی کاترین شکدم به عنوان یک نفوذی، طبق معمول باید با یک ضلع داخلی در داخل ایران دوباره احیا و معتبر سازی شود. البته این ضلع همکار باید پیشینه و سرمایهای برای طرح چنین ادعاهای از قبل داشته باشد. در میان جریانهای سیاسی داخلی، مهمترین ضلع برای این همکاری خودخواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، جریان رسانهای وابسته به احمدی نژاد است. جریان سیاسی و رسانهای محمود احمدی نژاد از چندین ماه قبل تاکنون با طرح ادعاها و گزارههای همچون «وجود یک باند فساد امنیتی در ایران»، «اتهاماتی مبنی بر ارتباط برخی نزدیکان رهبری با اسرائیل!»، «تایید صریح ادعاهای مقامات موساد درباره میزان نفوذ اطلاعاتی در ایران» و... به صورت ارادی یا ادراکی مهمترین کانال معتبرسازی نفوذی بودن کاترین شکدم بود. اول بار در محیط داخلی ایران نیز یکی از کانالهای جریان احمدی نژاد بحث نفوذی بودن کاترین شکدم را مطرح کرد و نه تنها به اطلاع رسانی در اینباره اکتفا نکرد بلکه، با اضافه کردن مطالبی تلاش کرد که دامنه نفوذی بودن او را بیش از آنچه خود او ادعا کرده، مطرح کند.
سه:
پس از ایفای نقش جریان رسانهای احمدی نژاد، مرحله دوم فرآیند معرفی کاترین شکدم به عنوان یک نفوذی اجرا میشود. در این فرآیند، او غیر از تصاویری که یک خبرنگار میتواند از ارتباط معمولی و آشکار با چهرههای سیاسی و یا مذهبی داشته باشد، باید در پشت پرده مرتبط با یک چهره امنیتی در ایران، نشان داده شود تا نفوذی بودن او باورپذیرتر شود. سردار جوانی که علاوه بر سالها حضور در معاونت سیاسی سپاه به عنوان یک چهره رسانهای و تحلیلگر سیاسی نیز شناخته میشود، گزینه مناسبی برای این فرآیند محسوب میشود. به همین دلیل به یکباره اکانتهای «مهجول الهویه» در فضای شبکههای اجتماعی با داستان سرایی، کاترین شکدم را مرتبط با سردار جوانی نشان میدهند و این در حالیست که این دو تاکنون یکبار نیز همدیگر را در عالم واقع ملاقات نکرده و هیچ ارتباط، حتی واسطهای نیز با هم نداشتهاند.
چهار:
در مرحله سوم، اینبار جریان رسانهای ضدانقلاب و خارج نشین ورود کرده و طرح ادعای «پرستو» بودن، کاترین شکدم را مطرح و زمینه برای داستانسرایی بیشتر فرآهم می کنند. در این فرآیند کاترین شکدم که یک فعالیت رسانه ای عرفی و مرسوم در ایران داشته، زین پس با هر مقام و شخصیتی که عکس مشترک داشته باشد، میتواند به عنوان پرستوی او معرفی شود!
پنج:
در مرحله چهارم نیز، بخش فارسی برخی رسانه های معارض جمهوری اسلامی همانند ایندیپندنت انگلیس و یا العربیه فارسی عربستان سعودی و همچنین اینترنشنال به معتبرسازی و جریان سازی رسانهای موضوع نفوذی بودن کاترین شکدم وارد میشوند و در گزارش های خود، با تلفیقی از ادعاهای شکدم و مطالب منتشر شده داخل ایران و اضافه کردن مطالب سوم از خودشان این فرآیند رسانهای را ادامه میدهند. در ادامه نیز احتمالا رسانههای بیشتری از خارج از ایران به این موضوع دامن خواهند زد و اگر به ظن خود بتوانند این فرآیند را خوب و تاثیرگذار مدیریت کنند، نهایتا زمینه برای ورود رسمی رسانه های صهیونیستی و حتی برخی منابع امنیتی اسرائیل نیز فرآهم خواهد شد.
شش:
فرآیند رسانه رسانهای طیشده نشان میدهد که با یک پروژه رسانهای مواجه هستیم که با وجود نداشتن پشتوانه حقیقی، از طریق عملیات رسانهای به دنبال نشان دادن نفوذ در ایران است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}